اجتماعی‌نویس

وبلاگ شخصی محمدحسین مرادی

اجتماعی‌نویس

وبلاگ شخصی محمدحسین مرادی

در مورد باورمندی و مسئولیت اجتماعی

جمعه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۰، ۰۷:۴۹ ب.ظ
در مورد باورمندی و مسئولیت اجتماعی

جامعه ایران این روزها محل زیست جمعی است که کمتر کسی از ویژگی‌ها و شرایط آن رضایت دارد. این یک گزاره‌ی علمی و پژوهش‌شده مبتنی بر سنجش سرمایه اجتماعی یا رجوع به سایر نظرسنجی‌ها نیست. این یک احساس یا به تعبیر علمی‌تر نوعی استقرای ناقص از جامعه اطرافیان من است. افراد این جامعه صرف نظر از طبقه اجتماعی و میزان درآمد و ثروت، صرف نظر از بهره‌مندی‌شان از استعدادهای طبیعی و الهی نظیر زیبایی ذهن و صورت و صرف نظر از روابط اجتماعی‌شان که شدت و ضعف دارد همه در عدم رضایت از وضع موجود اشتراک نظر دارند. 

بسته به مسئله‌ای که افراد با آن رو به رو هستند، راهکارهای فردی و جمعی مختلفی را باید در عرصه نظر و عمل صورت‌بندی کرد تا رضایت جمعی حاصل شود اما دست کم می‌توانیم بپذیریم که برخی راهکارها بر برخی دیگر ارجحیت دارند و برخی راهکارها زودتر می‌توانند مه یأس، ناخشنودی و دلسردی را از میان ببرند. فقدان تصویر روشنی از کنشگری و فقدان چشم‌انداز شاید مهم‌ترین درد و ایجاد مسیرهای روشن حرکت و باور به آینده شاید مهم‌ترین راهکار است. (از همان‌ راهکارهایی که بر دیگر راهکارها ارجحیت دارد.)

کنشگری مهم است چون زمانی اراده انسان به کار یا چیزی تعلق می‌گیرد که پیش از آن در درون خود باور کند که پیگیری یک هدف می‌تواند کیفیت زندگی او و دیگران را ارتقا دهد. بنابراین کنشگری نوعی ایمان است و عدم کنشگری نوعی ناباوری. ناباور بودن به این که شبکه انسانی در هم پیچیده دوستان، خانواده، محله، شهر و کشور نمی‌تواند به اهداف بلندی دست یابد که ما در ذهنمان می‌پرورانیم و این شبکه مناسباتی دارد که درک نمی‌شوند و به تبع غیر قابل تغییرند. این که تغییر چه چیزی است فعلا مهم نیست. مهم آن است که افراد جامعه نمی‌توانند از توان خود و نهادهای بجامانده از تلاش پدران خود در جهت تغییر وضع موجود تلاش کنند.

باورمندی و ایمان همان گمشده و کالای نایاب شرایط اجتماعی این عصر است. با گذار تمدن از فکر دینی به زندگی عرفی و سکولار، باور دینی هم باید با باورمندی دیگری جایگزین می‌شد. تمدن جدید ریشه باورمندی جدید را در عناصری مثل فردیت و آزادی قرار داد و با حاکمیت قانون، سحر رسانه و ایجاد زمینه‌های برابری کوشید انسان مدرن را به کنشگری دلگرم کند. شکل سنتی و مذهبی باورمندی، کنشگری را با عناصر مختلفی ضمانت می‌کرد از جمله این باور دینی شایع که دنیا را زندان و آبادانی حقیقی را در جهانی دیگر جستجو می‌کرد و به انسان خداباور از این جهت قدرت حرکت می‌داد که جایزه ساختن دنیا بهای حقیقی کنشگری او نبود و جایزه‌ای بسیار بزرگ‌تر و فرسایش‌ناپذیر در جهانی دیگر انتظار او را می‌کشید. به همین جهت انسان خداباور از این که در مسیر کنشگری به هدف مادی خود دست نیابد نگران نبود، او در هر صورت مأجور بود و به میزان حرکتش پاداش می‌گرفت. باورمندی مدرن اما از این حیث ابتر بود. مدعیان مدرن نمی‌توانستند به ما بگویند اگر حرکت کنید به پاداشی ابدی دست خواهید یافت اما توانستند به کمک سرمایه منظومه‌ای ایجاد کنند که در آن دسترسی به فرصت‌ها و زمینه‌های کنشگری گسترده و پاداش‌ها محسوس (کالایی) شوند. تغییر اجتماعی در ساخت مدرن باورمندی، در دسترس بود و رهبرانی مثل لوترکینگ حضور داشتند که بگویند «اگر نمی‌توانید پرواز کنید پس بدوید، اگر نمی‌توانید بدوید پس راه بروید، اگر نمی‌توانید راه بروید، سینه‌خیز شوید، اما هر کاری که می‌کنید باید به جلو حرکت کنید.»

در عصر گذار و جامعه ایرانی اما نه جهان‌بینی دینی دیگر ضریب نفوذ سابق را دارد و مثل اعلی انگیزه حرکتند و نه ساخت جامعه تناسبی با کنشگری مدرن دارد. حاکمیت آشفته و بی‌معنا در عین تصلب، جامعه تورمی، سودجو و فرصت‌طلب، رسانه‌های وابسته، توزیع نابرابر قدرت و ثروت و فرصت، همه ساخت این جامعه را برای کنشگری دشوار کرده‌اند و کنشگران دیگر یا صورت‌های پوشالی از خواست حکومت برای تغییرات کنترل‌شده و یا قهرمانانی دیوانه هستند که فراتر از مناسبات عینی و در جهان ذهنی خود زنده‌اند.

در این تصویر یأس نتیجه طبیعی محدود شدن کنشگری و ناپیدا بودن چشم‌انداز زندگی افراد محصول مورد انتظار ناباوری است. حلقه بعدی این زنجیره کوچک‌شدن دایره کنشگری و چشم‌انداز زندگی به سودجویی محض و دیدن خود و ندیدن دیگران است. شرایطی که در آن کنشگران وقتی از درک کل و خیر کل عاجز هستند، به درک جزء و کسب منافع شخصی خود می‌اندیشند. 

تلاش برای تحقق منافع شخصی و این که از حاصل جمع همین منافع خرد، کل بزرگ و خیر جمعی ساخته می‌شود آموزه تمدن مدرن و سرمایه‌داری لیبرال است و قاعدتا نباید مانعی بر سر باورمندی و کنشگری مدرن باشد. این آموزه ظاهرا درست اما به شدت ناقص است. اول به این دلیل که چهارچوب کنشگری مدرن در جوامع غربی نظم آهنین دارد اما جامعه ایران فاقد این نظم است و لذا کنشگری افراد برای تأمین منافع شخصی خود غالبا ناقض کنشگری سایرین است و به فساد، انحصار و تخریب و تصرف اموال عمومی می‌انجامد و دوم آن که حتی در جوامع غربی هم تنها با روی هم گذاشتن آجرها، خانه ساخته نمی‌شود و معمار آن تمدن نیز دولت را در نقش ناظم قرار داده و برای پر کردن بسیاری از شکاف‌ها نهادسازی می‌کند. در آستانه سال 2022 میلادی با قطعیت می‌توان گفت که خیر جمعی از جمع جبری خیر افراد جامعه پدید نیامده و مکانیزم‌های دیگری دارد. مکانیزم‌هایی اجتماعی که نیازمند گذشت، فداکاری و به هر طریق محدود کردن دایره خودخواهی است.

یکی از این مکانیزم‌ها سازوکار مسئولیت اجتماعی است. سازوکاری نهادی که از صاحبان سرمایه می‌خواهد در کنار دولت به پر کردن شکاف‌های جامعه کمک کند. مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها کنشی در جهت تأمین منافع اجتماعی و جدا از منفعت سازمانی و الزامات قانون است. مسئولیت اجتماعی البته منحصر در شرکت‌ها و صاحبان سرمایه نیست، این مفهوم در ابعاد وسیع‌تری برای تک تک افراد جامعه مدرن نیز بکار می‌رود.

ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازآفرینی و باور به مسئولیت اجتماعی است. لازم نیست که این اصطلاح در همان معنای غربی خود و به صورت نوعی انعام ثروتمندان به فقرا و بازندگان جامعه تلقی شود تا چرخ‌دنده‌های سرمایه‌داری با اصطکاک کمتری بگردند بلکه ما باید به دنبال بازتعریف مسئولیت اجتماعی و تعمیم آن به این مفهوم باشیم که هر شهروند صرف نظر از فعالیت اقتصادی که با آن معیشت خود و خانواده خود را تأمین می‌کند، در قبال جامعه و سیاست و میهن خود مسئول است. این مسئولیت باید با همان تعبیر لوترکینگ دنبال شود: کوچک و در حد توان اما مستمر و باورمند. به این ترتیب دو اتفاق خوب خواهد افتاد. نخست از بحران چشم‌انداز کاسته شده و افراد جامعه می‌توانند با مسئولیت اجتماعی خود یک حرکت جمعی و غیر انتفاعی را راهبری کنند که حس دیگردوستی و پیوند با جامعه را تقویت می‌کند و به این ترتیب بسیاری از ناآرامی‌های روح خود را که از طغیان فردیت و طرد حیات جمعی سرچشمه می‌گیرد، تسکین دهند و دوم آن که جامعه با موجی از حرکت‌های مردمی برای ترمیم و اصلاح روبرو می‌شود که سرانجام در نبردهایی بزرگ دست از عادات کنهه و بیماری‌های خود کشیده و متناسب با اراده جمعی سامان می‌یابد.

در ایران مثال‌های بی شماری از حرکت‌های کوچک اما مداوم و مستقل وجود دارند که توانسته‌اند راه را برای تغییرات بزرگ باز کنند. ساختن روایت از همین قهرمانی‌های کوچک و روایت چندباره آن‌ها می‌تواند کنشگران را تشویق کند. قهرمانان مسئولیت اجتماعی مردان یا زنانی هستند که آن‌ها را هم با فعالیت حرفه‌ای و محل کسب‌شان می‌شناسیم و هم با مسئولیت اجتماعی و حیات جمعی‌شان. حرکت شانه به شانه و هماهنگ این دو تصویر اهمیت بسیاری در بازنمایی این مفهوم دارد. آن‌ها که تنها با زیست جمعی و مسئولیت اجتماعی‌شان شناخته می‌شوند، الگوهای خوبی برای مسئولیت اجتماعی نیستند چرا که یا بیم آن وجود دارد که این همه فداکاری، محل ارتزاق فرد است و یا مخاطب نظاره‌گر سیمای مردی است که دست از زندگی و خانواده شسته و پاک‌باز است که در هر صورت نمی‌تواند الگوی خوبی برای کنشگری باشد.

مسئولیت اجتماعی کالایی لوکس در قفسه گران‌ترین فروشگاه شهر ما نیست، تلاش‌هایی کوچک برای تأمین نیاز دیگران بدور از نفع شخصی است که در اطراف ما کم و بیش وجود دارند و می‌توانیم با پیوستن به این حرکت به سعادت فردی و جمعی دست یابیم. 

 

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • جمعه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۰، ۰۷:۴۹ ب.ظ
  • محمد حسین مرادی

برای این مطلب نظر یا یادداشتی بگذارید  (۰)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی