مائده، آزمون صبر اجتماعی
این بخشی از جملات محمدرضا زائری، روحانی اصلاحطلب روشنفکری است که سابقهی سالها روزنامهنگاری و کار فرهنگی دارد:
آنچه دین و ایمان را متلاشی و نظام را نابود میکند، لرزش کمر دختری نوجوان نیست، لغزش قلم قاضی کهنسال است.
همین جملات کافی است که موج حملات توییتری و اینستاگرامی آقای روحانی را متهم به جمعکردن مخاطب برای خود کرده و سوابق فرهنگی و سواد روحانیتش را زیر سؤال ببرند. برخی کاری به علم و تقوای او ندارند و تنها وی را سادهلوح قلمداد میکنند. این مطلب به دفاع از محمدرضا زائری نمیپردازد، این مطلب میکوشد نشان دهد چگونه عدم توان برقراری گفتگو، توان برپایی جامعهای سالم را از ما گرفته است.
بگذارید مرور کنیم چه حرفهایی دربارهی مائده زدهایم؟ چرا مفاسد اقتصادی را مقابل دوربین به گریه نمیاندازند؟ آبروی مؤمن به خطر افتاده است؟ اینستاگرام را پیش کشیدهاند که بازار ارز را به فراموشی بسپاریم؟ برخورد با مفاسد و رقاصهها رکن رکین دینداری ماست. از آن طرف آب برنامه داشتند که دخترک را بزرگ کنند در راستای پروژهی براندازی؟ گاف از صدا و سیما این نهاد ناکارآمد و نابلد است یا برادران سپاهیمان تصمیم گرفتهاند که مهندسی فرهنگی کنند؟
سیاست، اقتصاد، جناح، دین، سپاه، صدا و سیما، توطئه، اخلاق، اجتماع. ما همهی این دغدغهها را به مائده میچسبانیم تا درددل کنیم، مائده هیچ کجای این ماجراها نیست. آن چیزی که دقیقا مهم نیست، مائده دختر رقاص هفدهساله است و آن چیزی که دقیقا مهم است، پیدا کردن بهانه برای زدن سالها حرف جمعشده در سینهمان است، اما بیایید باور کنیم که حرف زدن آداب دارد.
آداب حرف زدن این نیست که تا آقای روحانی از مائده دفاع کرد، با غلطک از رویش رد بشویم که دنبال مخاطب جمعکردن است. آداب گفتگو این نیست که مائده را به رقاصههای مدینهی حسینبن علی (ع) تشبیه کنیم. آداب گفتگو این نیست که دهها گزارش خبری و برنامهی مفید صدا و سیما را در نظر نگیریم و یکباره رسانهی ملیمان را متهم به جهل و نابلدی کنیم، آداب گفتگو نه به شما اجازه میدهد که مائده را نتیجه نگاه امنیتی سپاه بدانید نه حاصل توطئه دولت برای فراموشی مشکل ارز. آداب گفتگو حکم میکند که نظر مخالفان و موافقان را خوب بشنویم، بستر تحلیلشان را بفهمیم و سپس نظر آنها را در مورد سایر دیدگاهها بپرسیم.
از مخالفان برخورد با مائده میپرسم آیا جز این است که شما رقصیدن دختری زیبا و نوجوان با لباسهای تحریککننده را مخالف ارزشهای اسلامی و عرفی خود میدانید؟ آیا جز این است که شما برای پسران مجرد سرزمینتان همسرانی محجوب و عفیف، و برای دختران سرزمینتان، پسرانی چشمپاک و دامنپاک آرزو میکنید؟
از موافقان برخورد با مائده نیز میپرسم، آیا قبول ندارید، این دختر یگانه مقصر عملکرد خودش نیست و سالها اشتباه در سیاستگذاری فرهنگی و اقتصادی نیز در تصمیم اشتباه او مؤثر بوده است؟ آیا بین خودتان و خدا نمیپذیرید که پخش گزارش پشیمانم دخترخانم از رسانه، نه تنها مخاطبان او را متنبه نکرد که بسیاری چون من را به صفحهاش کشاند تا ببیند دختر چه ذنب لایغفری مرتکب شده است؟ آیا قبول نمیکنیم که لااقل بخشی از ادبیات دینی ما، حافظ آبروی مؤمن است؟
بیایید در عین حال که میپذیریم انتشار سرطانی خبر مائده در شبکههای اجتماعی و دشمنشاد شدنمان از لاف در غربت مسیح علینژاد تا توییتر وزارت خارجه آمریکا طبیعی نیست، بپذیریم که برخوردهای امنیتیمان در مسائل فرهنگی و اقتصادی توازن ندارد.
من چیزی از رقص نمیدانم، ولی میدانم مائده دختری است که با موفقیت در ژیمناستیک و پارکور خوب میرقصد، من خوب میدانم که دین اسلام اجازه محدود موردی رقص را داده است، چرا هیچ فعال فرهنگی و دلسوز انقلاب و روشنفکری پیشنهاد نداد که برای مائده آموزشگاهی بسازیم تا هنر و توانمندیاش را در بستر متناسب با جامعهی ما آموزش دهد؟ تا مفید باشد، بدرخشد و متناسب پشتکارش ستوده شود؟
جامعه بودن یعنی پذیرش، یعنی قدم برداشتن به سمت یکدیگر، نه هیچ روشنفکر اصلاحطلب لیبرالی به گسترش فساد در جامعه راضی است و نه هیچ مذهبی متعهد ولایتمداری مایل است که آزادی به خطر بیفتد. بیاییم از دغدغهها و نگرانیهایمان صحبت کنیم، مائده هژبری گذشت، از مائدههای بعدی به جای شمشیر را از رو بستن، صادقانه بگوییم که از چه نگران هستیم و عاقلانه بپذیریم که نظر دیگران گرچه برایمان محترم نیست اما آنها نگرانیهای بهجایی دارند که میتوانیم آنها را درک کنیم.
اگر من فکر میکنم که مقابله با یک مشکل فرهنگی کار درستی است، دلیلی ندارد که نپذیرم دیوانسالاری ایران اسلامی در برخورد با مفسدان اقتصادی کوتاهی کرده است و اگر من فکر میکنم که رقصیدن یک دختربچه در اینستاگرام مشکل اصلی کشور نیست، جا دارد که به خود بقبولانم که بسیاری از مردم ایران نگران عفت و حیا هستند، جا ندارد؟
- چهارشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۱۷ ق.ظ